یکی از مسائل مهمی که هم جنبه فرهنگی، اجتماعی و هم جنبهی حقوقی دارد و البته در امور سیاسی هم به شدت تأثیر گذاشته است و این روزها بحثهای فراوانی را در مورد آن شاهد هستیم، موضوع فوت خانم مهسا امینی است.
این حادثه را می توان از دو جهت مورد بررسی قرارداد، نخست موضوع حجاب اجباری و در حقیقت جرم انگاری بدحجابی و یا بیحجابی در قانون و دوم علت فوت خانم مهسا امینی و احقاق حقوق خانواده وی است.
متأسفانه این روزها شاهد این بودیم که شخصیتهای علمی و حقوقی کشور بعضاً احساسی و هیجانی با این موضوع برخورد کرده و از طرف دیگر نیز شاهد بودیم که عدهای هم از وضعیت موجود کاملاً سوء استفاده کرده و در موج ایجاد شده در فضای مجازی تلاش نمودند به منافع شخصی و سیاسی خود بپردازند.
شخصیتهای علمی و حقوقدانان کشور در این مواقع باید سعۀ صدر بیشتری از خود نشان دهند، تا ابعاد ماجرا روشن و احتمال این که دچار اشتباه شوند به حداقل برسد و جایگاه و منزلت علمی این افراد لطمه نبیند.
اما در خصوص فوت خانم مهسا امینی نکتهای که باید به آن توجه کرد این که تا زمانی که مشخص نشود علت فوت به عملکرد ضابطین قضایی مربوط بوده یا نه، اظهار نظر در این موضوع سخیفانه و سطحی است و نمی تواند حرکت عقلایی و منطقی باشد. اگر علت مرگ ایشان عملکرد و رفتار ضابطین قضایی باشد، هیچ انسان معقولی با چنین رفتاری موافق نبوده و قطعاً پس از تشخیص این امر باید برخورد جدی با خاطیان صورت پذیرد؛ زیرا مجازات مجرم قبل از صدور حکم قضایی هیچ مجوزی ندارد و به علاوه بایستی مجازات با نوع جرم تناسب داشته باشد. بنابراین اگر علت فوت آن مرحومه به عملکرد ضابطین برگردد به شدت باید برخورد شود و اگر هم این طور نبوده و علت چیز دیگری باشد موضوع متفاوت خواهد بود.
در کل مسائله ای مانند حجاب یک فریضه دینی و موضوعی اجتماعی است که آثار اجتماعی بزرگی هم بر این رفتار مترتب است. اگر ترویج حجاب از راهها و روشهای منطقی و صحیحی صورت نگیرد، شخصیت افراد و کرامت آنها دچار آسیب و لطمه می شود. همانگونه که دستگاههای حاکمیتی ما در مسألهای مانند راهپیمایی اربعین و مناسبتهای ملی و مذهبی دیگر به گونهای عمل میکنند که همه نوع قشری در آن مشارکت میکنند، در خصوص حجاب نیز از طرق فعالیتهای فرهنگی می توان حجاب را گسترش داد . می توان امر به معروف و نهی از منکر را زیباتر به نمایش گذاشت. اگر به موضوع عدم رعایت حجاب صرفا به عنوان یک رفتار مجرمانه نگاه شود نمیتوان برای آن یک پیوست فرهنگی ترسیم کرد. از طریق مجازات و تعقیب و گریز نمی توان به مقصود و هدف اصلی رسید و با مقاومت افراد و گروه ها مواجه خواهیم شد. و نتیجه مطلوب را نخواهیم گرفت. بنابراین از همه بزرگان و متخصصین امر انتظار می رود که در این باره صحبت ها و بررسیهای منطقی داشته و جرمانگاری بدحجابی را دقیق تر ارزیابی نمایند.
ممکن است این مسئله منشأ خیر باشد تا مسئولانی که درگیر این موضوع هستند به مسألۀ ترویج عفاف و حجاب در جامعه بیشتر پرداخته و بستههای فرهنگی مناسبتری را طراحی و اجرا کنند.
در آخر به نظر بنده نه تنها در مورد حجاب، بلکه در مورد تمامی رفتارهای مجرمانه که در قانون جرم شناخته میشوند اگر در کنار قانون، بستههای فرهنگی پیش بینی نشود و یا درست پیش بینی نشود نمیتوان به کاهش ارتکاب آن جرم امید داشت . اگر حتی به معیشت قضات هم درست رسیدگی نشود احتمال ارتکاب رشوه در بین آنان هم زیاد خواهد بود .وکلا هم همینطور . پلیس هم همینطور . ما انسانهای معصومی نیستیم. در روایات ما آمده است اگر کسی کرامت انسانی و شخصیتش مورد اهانت قرار گرفت و کوچک شمرده شد دیگر از شر او ایمن نخواهید بود . ممکن است در زمانی خاص جرم انگاری بی حجابی و عدم رعایت حجاب شرعی جنبهی بازدارندگی داشته است اما امروز تفاوت دارد . روزگاری صدور چک بلا محل هم جرم بود اما امروز با اصلاح قانون چک و ورود چک های صیادی و مقررات جدید آن احتمال صدور چکهای بلامحل به واسطهی محرومیتهای اجتماعی پیش بینی شده به جای زندان اثرات بسیار خوبی را در مراودات مالی جامعه داشته است . حجاب هم از این امر مستثنی نیست . اگر قانون فعلی اصلاح شود و به جای حبس و شلاق و جزای نقدی محرومیتهای اجتماعی مناسبی پیش بینی شود و از طرفی هم فعالیتهای فرهنگی مناسبی انجام شود و آموزشهای لازم از دوران کودکی و نوجوانی ارائه شود، میتواند به شکل مطلوبی ناهنجاریهای اخلاقی را در این زمینه کاهش دهد .
نویسنده: محمود زعفری رحقی، وکیل پایه یک دادگستری، موسس و مدیر موسسه حقوقی زعفری رحقی